در حقوق فرانسه در بیان مفهوم تقصیر کلماتی مثل خطا، غفلت به کار می رود. همچنین مسئولیت تقصیری مختص تقصیرات عمدی است که فاعل تقصیر، قصد ایراد ضرر را دارد. اگر فاعل قصد ایراد ضرر را نداشته باشد ، فعل او شبه تقصیر است. (جعفری لنگرودی،۱۸۴:۱۳۸۱)

 

از میان تعابیر گوناگونی که در زمینه مسئولیت مدنی از تقصیر ذکر شده است این چهارتعبیر مشهور تر از همه به نظر می‌رسد:

 

الف- کاری است نامشروع که قابل انتساب به مرتکب باشد.

 

ب – تجاوز از تعهدی که شخص به عهده داشته است:این تعریف را پلنیول استاد فرانسوی برگزیده

 

است و گروهی از نویسندگان نیز از او پیروی کرده‌اند.

 

ج- نظریه دیگری که ابراز شده این است که تقصیر تجاوز از رفتار عادی شخص خطاکار است:بدین معنی که وجدان شخص مقصر، معیاراست وتقصیر به امری گفته می شود که وجدان او ناپسند می شمارد و خلاف عادت و اخلاق می بیند.

 

د- انجام کاری که شخص، به حکم قرارداد یا عرف می بایست از آن پرهیز کند یا خودداری از کاری که باید انجام دهد. این تعریف از جمع مواد ۹۵۱تا ۹۵۳ قانون مدنی نیز استنباط می شود:ماده ۹۵۱می گوید: «تعدی، تجاوز نمودن از حدود اذن یا متعارف نسبت به مال یا حق دیگری»و ماده ۹۵۲می افزاید: «تفریط عبارت است از ترک عملی که به موجب قرارداد یا متعارف برای حفظ مالی غیر لازم است» وماده ۹۵۳در نتیجه می‌گوید که«تقصیر اعم است از تفریط ‌و تعدی»

 

بدین ترتیب در تعریف تقصیر می توان گفت تجاوز از رفتاری است که انسان متعارف در شرایط وقوع حادثه دارد.برای تمیز تقصیر،باید کاری را که انجام شده است یا رفتار انسانی عادی البته در شرایطی که حادثه رخ داده است مقایسه کرد(کاتوزیان ۱۰:۱۳۸۸)همچنین تبصره ماده ۱۴۵ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲چنین آورده است:تقصیراعم­ است­ ازبی­احتیاطی،بی­مبالاتی­است مسامحه،غفلت،عدم مهارت و عدم رعایت نظامات دولتی ومانند آن ها،حسب مورد،از مصادیق بی­احتیاطی یا بی­مبالاتی محسوب می شود.

 

بی مبالاتی همان بی احتیاطی است که به صورت ترک فعل و خودداری از انجام عملی که انجام آن شرط احتیاط است.عدم مهارت مادی یا بدنی نداشتن تمرین کافی است که انجام آن مستلزم یادگیری و تمرین است.نظامات دولتی نیز به انواع قوانین، تصویب نامه ها،آیین نامه و بخشنامه های دولتی اطلاق می شود.(گلدوزیان۱۹۸:۱۳۸۸)یکی دیگر از حقوق ‌دانان(قاسم زاده:۳۹:۱۳۸۵)در تعریف این موارد چنین بیان می‌کند که بی احتیاطی در معنای اخص آن نوعی از تقصیر است که فاعل آن قصد انجام دادن فعلی را دارد بدون اینکه قصد نتیجه زیان بار آن را داشته باشد.بی مبالاتی نیز اقدام به امری است که مرتکب نمی بایست به آن اقدام می نمود اعم از اینکه منشأ بی مبالاتی یا غفلت عدم اطلاع وعدم مهارت یا عدم تجربه یاعدم رعایت قانون یا مقررات یا اوامر یا نظامات یا عرف وعادت باشد.(همان،۱۳۸۵)همچنین هر نوع کاری که نیازمند دانش، تخصص وتجربه باشد، شخصی که ‌به این کار دست می زند، باید واجد این شرایط باشد در غیر اینصورت نمی تواند چنان که باید از عهده این کار برآیدودر صورتی که ‌به این دلیل خسارت وجرمی واقع شود مقصر است. یکی دیگر از حقوق ‌دانان نیز تقصیر را چنین تعریف می‌کند: “تقصیردر دانش حقوقی در دو معنا به کار رفته یکی آگاهی فاعل بر فعل زیان بار و غیر مجاز بودن عملی است که در حقوق جزا از آن به سوء نیت تعبیر می شود که تقصیر در این معنی در ماده ۱۴۵ قانون مجازات مصوب سال۱۳۹۲نیز به کار رفته و معنای دیگر آن را می توان از مواد ۹۵۱الی۹۳۵ قانون مدنی استنباط کرد که به معنای تعدی و تفریط می‌باشد.(شهیدی۶۳:۱۳۸۶)

 

با توجه به معانی مذکور می توان نتیجه گرفت قانون‌گذار در ارائه تعریفی دقیق ومضیق از تقصیر،کوتاه نموده و در متون مختلف گاهی مصادیق آن را به صورت مترادف به کار برده وگاهی آن را بامفاهیم دیگرخلط نموده است، همان گونه که حقوقدان این عرصه می نویسد:«برخی از وجوه تقصیر از قبیل تعدی ‌و تفریط تعریف شده اند.اما دیگر مصادیق ومعادل ها نه تنها تعریف نشده اند بلکه به طور ناصحیح هم استفاده ‌شده‌اند.گاه دواصطلاح مختلف به صورت مترادف وگاهی در معنای تخصصی بکارگرفته ‌شده‌اند.اتخاذ چنین شیوه ای از جانب قانون‌گذار پسندیده ومطلوب نیست واین سوال راپدید می آورد که آیا تعیین تمامی وجوه ومصادیق وانواع تقصیراز طرف قانون‌گذار ضرورت دارد؟و درشرایط فعلی ضابطه تشخیص وسنجش تقصیرچیست؟» ( قاسم زاده،۴۶:۱۳۸۵)

 

۲-۲-۲- معیارتقصیر:

 

برای ارزیابی تقصیر در نظام های حقوقی مختلف گاهی از معیار شخصی وگاهی از معیارنوعی ویارفتار انسان معقول ‌و متعارف بهره برده ­اند.البته هم اکنون نیزاین معیارها،موافقان ‌و مخالفان خاص خود را دارد.

 

نخستین معیار که بیشترین اهمیت را به حق آزادی وفعالیت می‌دهد .معیارشخصی تقصیر است که ابتدا بسیار رواج داشت اما به دلیل دشواری ارزیابی ‌و احراز سرزنش اخلاقی که لازمه این معیاراست و همچنین ملاحظات مربوط به عدالت اجتماعی، به تدریج گرایش به معیار نوعی افزایش یافت و برای رفتا جامعه استانداردهایی مقرر شد به نحوی که اگر رفتار فرد پایین تر از استاندارد های مقرربود، مسئول شناخته می­شدودرحقوق کشورهای مختلف به تدریج این استانداردها در قالب انسانی الگوتجلی یافت.درمعیار نوعی تقصیر برخلاف معیار شخصی به جای آزادی وعدالت فردی ،بیشتر به نظم وعدالت اجتماعی ،توجه می شود.(بادینی ،۵۴:۱۳۸۹ )

 

یکی دیگر ازحقوقدانان (قاسم زاده ،۶۵:۱۳۸۵) درخصوص پذیرش معیارتقصیردرحقوق ایران واسلام معتقد است که معیار نوعی با مقررات حقوق اسلام ‌سازگارتر است چراکه فقیهان اسلام مبنای ضمان را تعدی عرفی دانسته و دربسیاری مسائل دیگر این را به عنوان ضابطه پذیرفته اند.‌از طرف‌ دیگرمقررات مربوط به مسئولیت مدنی از نظراحکام اسلامی وضعی بوده وتفسیر شخصی در آن ها مبنای مسئولیت نمی باشد.

 

قانون مدنی نیز به پیروی از فقه اسلام ضمن مواد ۹۵۱ الی ۹۵۳ قانون مدنی داوری درباره تقصیر را با معیار نوعی پذیرفته است(کاتوزیان،۱۳۸۴ )در این مواد به شرایط جسمی و روحی مقصر توجهی نشده و معیار تمییز نیز داوری عرف است.

 

-۲-۲-۳- انواع تقصیر:

 

تقصیر از جهات مختلف قابل تقسیم می‌باشد که می توان به برخی از مهم ترین تقسیمات تقصیر اشاره کرد:

 

الف-تقصیر عام و خاص

 

این تقسیم به نوع ضابطه وتعهدی که نسبت به آن نقض صورت می‌گیرد ارتباط دارد .برخی از

 

تکالیف وتعهدات عمومی و کلی است.مثل اینکه هر کس موظف است به طور متعارف رفتار کند ‌و تعدی

 

‌و تفریط نکند .نقض چنین تعهداتی، تفسیر عام یا عمومی است ‌و احراز آن نیازمند ارزیابی وتفسیراست.اما مواردی وجود دارد که نقض یک تعهد خاص صورت می پذیرد.احراز این تقصیر روشن تراست.به طور مثال رعایت چراغ قرمز یک تعهد خاص است که نقض آن به آسانی احراز می شود(ره پیک،۲۸:۱۳۸۸ )

 

ب-تقصیرمثبت ومنفی

 

مقصود از تقصیر مثبت انجام یک فعل می‌باشد.اما منظور از تقصیر منفی ،ترک فعل می‌باشد.

موضوعات: بدون موضوع
[دوشنبه 1401-09-21] [ 09:09:00 ب.ظ ]