و بالاخره، فهمیدن این که وضعیت “من خوب هستم، شما خوب هستی یک وضعیت روحی است و نه یک احساس، حائز کمال اهمیت است: ضبط های “خوب” تازه است که باز نواختن آن ها باعث ایجاد رفتار متقابل “خوب” و موفقیت آن می شود، موفقیت‎هایی برحسب پیش‎بینی احتمالات صحیح، موفقیت هایی بر حسب حرکات و رفتاری که معنی و مفهوم درستی دارند و به وسیله “بالغ” برنامه‎ ریزی می‌شوند نه به وسیله “والد” و “کودک، موفقیت هایی بر پایه اصول اخلاقی که با شعور و منطق متعارف حمایت می‎شوند. ” دلیل مفید بودن “من خوب هستم، شما خوب هستید” این است که در این وضعیت خوشی یا آرامش فوری، مورد انتظار نیست. به مجرد اینکه ما تصمیم گرفتیم وضعیتی را انتخاب کنیم طوفان‎های شخصی و اجتماعی بلافاصله محو نمی‎شوند. “کودک” است که تسکین فوری می‌خواهد، مثل قهوه فوری، کلوچه های قابل طبخ در ۳۰ ثانیه، و نمک میوه برای تسکین فوری ترشی معده. “بالغ” می‌تواند درک کند که صبر و ایمان لازم است. هیچکس نمی تواند ضمانت کند که به محض اینکه تصمیم گرفتید وضعیت “من خوب هستم، شما خوب هستید” را داشته باشید احساس خوبی به شما دست بدهد. ما باید به حضور ضبط های گذشته حساس باشیم. اما وقتی آن ها با باز نواخته شدن خود در تصمیم و ایمان و راه تازه ما خدشه وارد کردند، می‌توانیم آن ها را موقتاً متوقف و خاموش کنیم، این راه تازه ای است که به موقع شادی و ثمرات خوب به زندگی خواهد آورد. “بالغ” همچنین قادر است عکس العمل های “کودک” را در دیگران تشخیص بدهد و، اگر خواست، از مقابله با مثل خودداری کند(فرید، ترجمه عظیمی، ۱۳۸۲).

 

گروه درمانی با رویکرد تحلیل رفتار متقابل

 

نظریه تحلیل رفتار متقابل توسط اریک برن(۱۹۶۱)- روان پزشک و روانکار تربیت شده در مکتب فروید- بنیان گذاری شده و از نظر تاریخی، توسعه و ادامه روانکاری است که مفاهیم آن به ویژه برای درمان گروهی طرح‎ریزی شده است(نوابی نژاد، ۱۳۸۳).

 

این نظریه برای به کارگیری در گروه درمانی، رویکردی عالی و مناسب است. برن معتقد است که درمان گروهی اطلاعات بیشتر و سریع تری را درباره برنامه‎های شخصی زندگی فرد در مقایسه با درمان های فردی ارائه می‌دهد. گروه درمانی با رویکرد تحلیل رفتار متقابل در یک زمینه گروهی که در آن اعضاء می‎توانند طرح و دستورالعمل زندگی خود را که از خاطرات اولیه‎شان نشأت می‎گیرد در تعامل با یکدیگر تجزیه کنند، بهترین انتخاب درمانی برای این افراد است. راه های زیادی برای خودشناسی از طریق تحلیل تعامل درون گروهی وجود دارد؛ چنانچه در کارکرد ‌گروه‌های گشتالتی -اکنون و اینجا- مشاهده می‎شود. گروه‎های تحلیل رفتار متقابل مسائل گذشته را به زمان حال می‎آورد، و اعضای گروه با معرفی اعضای خانواده خود در گذشته و حال، این فرایند را تسهیل می‎کنند. در نتیجه تعامل های درون گروهی، اعضا فرصت های بسیاری خواهند داشت تا تصمیمات گذشته خود را مرور کنند و به چالش بکشند و تصمیمات جدید را به تجربه بگذراند. در درمان گروهی رویکرد تحلیل رفتار متقابل، یکی از استدلالات قوی آن است که گروه تجزیه زنده ای را فراهم می‎آورد که اعضا آن را با خود به خانواده، دوستان و جامعه‎ای که درآن زندگی می‎کنند، انتقال می‌دهند(نوابی نژاد، ۱۳۸۳).

 

“بالغ” که وظیفه خود را به عنوان تخمین احتمالات انجام می‎دهد، می‌تواند سیستم ارزشی جامعی را تنظیم کند که قادر باشد نه تنها روابط ازدواج بلکه تمام ارتباطات زندگی انسان را احاطه نماید. بر عکس کودک، “بالغ” می‌تواند عواقب یک کار را حدس بزند، و لذت آنی را به تعویق بیندازد. “بالغ” می‌تواند سیستم ارزش‌آموزش‌ها وتصمیم های تازه را بر پایه بررسی های جدیدی در زمینه تاریخ و فلسفه و مذهب آغاز کند.و برعکس “والد”، “بالغ” در فکر حفظ شخص است نه در فکر حفظ سنت‌ها و دستگاه. “بالغ” می‌تواند آگاهانه به خود بقبولاند که محبت آمیز بودن مهم است(برن، به نقل از عدالتی ۱۳۸۸).

 

در توضیح گروه‎های مشاوره و روان درمانی می توان گفت در این نوع گروه‌آموزش‌ها که از نوع گروه‎های کوچک (زیر ۱۲ نفر) هستند، به درمان مشکلات روانی داوطلبان کمک می‎شود. اعضای گروه مشکلی دارند و برای دریافت کمک و توصیه های درمانی مراجعه می‎کنند. در این گروه ها، کار از ارائه اطلاعات صرفه فراتر می رود و برقراری روابط حسنه مشاور با مراجعان و به وجود آوردن جوی مملو از اعتماد و احترام و تفاهم ضروری است، تا افراد گروه به تدریج مسائل خود را مطرح سازند و با بهره‎گیری از بازخوردی که از دیگران دریافت می‎دارند، به حل مشکلاتشان موفق شوند(شفیع‎آبادی، ۱۳۸۴).

 

عموماً زمان گروه درمانی بین یک تا دو ساعت است و متوسط آن یک‎و‎نیم ساعت است. گروه درمانی بین ۳ تا ۱۵ نفر موفقیت آمیز است و بسیاری از درمانگران حد متوسط را بین ۸ تا ۱۰ نفر ذکر کرده‌اند. این در حالی است که کاپلان و سادوک معتقدند گروه درمانی با گروه‎های کوچک مثل ۳ نفر و ‌گروه‌های بزرگتر تا ۱۵ نفر نیز موفق بوده است. آنچه مهم است این که به تعداد اعضای شرکت کننده در گروه توجه خاص شود؛ زیرا از عوامل مؤثر و مفید در کسب موفقیت به شمار می‎آید (عامری، ۱۳۸۴).

 

اکثر روان درمانگران گروهی معتقدند تا حد امکان گروه باید نامتجانس باشد. میزان کثرت و انواع تعاملات درون گروهی در نوع نامتجانس بیشتر است. کاپلان وسادوک اعتقاد دارند که به طور کلی بیماران بین ۲۰ تا۶۵ ساله را می توان به طور مؤثر در یک گروه قرار داد. تفاوت های سنی سبب می شود که مدل‎های والدین- فرزند و یا برادر- خواهری به وجود آمده و ممکن است بیماران فرصتی به دست آورند تا مسائل بین فردی که غیرقابل حل به نظر می‌رسد را بازسازی و یا اصلاح نمایند. وجود اختلاف متعادل شده ای بین اعضا می‌تواند در کسب مهارت‎های اجتماعی و ارتباطی سهم عمده‎ای داشته و مزیت گروه نامتجانس را در افزایش تجربیات پربار و یادگیری های بین فردی نشان دهد.

 

هر گروه، هدف یا اهدافی دارد و اعضای درصد هستند بدان برسند، وجود هدف باعث تداوم گروه می شود و گروه‎های بی‎هدفی بزودی متلاشی می‎گردند، هدف، اعضای گروه را به هم پیوند می‎دهد و موجب انسجام و همبستگی آنان می‎شود. رسیدن یا نرسیدن به هدف موجب دلگرمی یا دلسردی اضا می‎شود و در بقای گروه نقش مهمی بازی می‎کند. تنوع در اهداف، باعث تمایز گروه ها از یکدیگر می شود. اهداف گروه باید برای تمام اعضاء کاملاً روشن و آشکار باشد و با توجه به واقعیات موجود و علاقمندی افراد گروه، تهیه و تعیین شوند(شفیع آبادی، ۱۳۸۴).

موضوعات: بدون موضوع
[شنبه 1401-09-19] [ 03:51:00 ب.ظ ]